(; بیشتر
دنیا پر ادمایی هستش که کارایی میکنن که دوست ندارن .. جبر لعنتی
دنیای جبری ِ لعنتی ، با امید های واهی .. چه انتظاری میره از آینده ، باید حراجش کرد به قیمت هیچ
و آن که به انتها رسیده این منم ..
مرسی قافیه
قابلی نداشت
توو خواب ، رویاهای آیندمو کابوس میبینم ..
جهانش پریوده ،فکراشو ختنه کردن ..
و قسمت خوبش اونجاس که فهمیدم نباید به هیچ کس و هیچ چیز اعتقاد داشت
خونه نمیمونم چون حوصله خونوادمم ندارم .. نهایتش روزی یبار سلام علیک
چجوری 😕
برو مشاور املاک :/
ترس از زندگیه ماشینی چیزیه سرم اومد کار ، دود ، خواب .. با چاشنی بی تفاوتی
هعی
واقعا هعی
بعد از کار تو معدن کابینت سازی سخت ترین شغل حساب میشه :/
منم و درد ِ نمیدانم ها ..